مهد کودک مامان

زنگ انشا, - تساوی

معلم پای تخته داد ميزد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زير پوششی از گرد پنهان ولی آخر کلاسي‌ها لواشک بين خود تقسيم می‌کردند وآن يکی در گوشه‌ای ديگر «جوانان» را ورق می‌زد. دلم می سوخت که بيخود های ‌و هوی می‌کرد و با آن شور تساوي‌های جبری را نشان می‌داد معلم با خطی خوانا بروی تخته کز ظلمت چو قلب ظالمان و چهره زندانیان تاريک و غمگين بود تساوی را نوشت و بانگ بر آورد: يک با يک برابر است اینجا از ميان جمع شاگردان يکی‌برخاست هميشه يک نفر بايد بپاخيزد... به آرامی سخن سر داد: این تساوی اشتباهی فاحش و محض است نگاه بچه...
4 اسفند 1390
1